ولادت پیامبر رحمت
ازاین مولود فرُّخ پی هزارو چارصد سال است
زمین دور خودش میگردد و بسیار خوشحال است
فقط این جمله در تایید میلاد نبی کافی ست
که شیطان از نزولش تا همیشه ناخوش احوال است
زمین و آسمان مکه طوری نور بارانند
که دیدار دوتاشان هم تماشا هست هم فال است
پریشان کرده ایران رابه وقت آمدن این طفل
که خاموشی و خشکیدن دراین اجلال، اقبال است
محمد یا امین یا مصطفی یا احمد و محمود
من اَر گنگم جهان هم در بیان او کر و لال است
به پایش ریختند از نورها آن قدر از بالا
که سینه ریز خورشید این وسط ناچیز مثقال است
نگهبان دارد اسمش از پس و از پیش حتی او
برایش حضرت از پیش است و صَلّوا هم به دنبال است
جهان را میزند برهم چنین اسمی که پایانش
به علم جَفْر، دست میم روی شانهی دال است
به رخ در جاذبه لب دارد و در دافعه لَن را
که پایین لبش نقطه ست و بالای لبش خال است
اگرچه نیستم مثل قَرَن گرم اویس،
اما دلم از عشق تو مثل فلسطین است اشغال است
اگر امروز آغاز است بر دین خدا با تو
غدیر خم ولیکن روز اتمام است و اکمال است
تَرَک برداشت ایوان مدائن پیش تو یعنی
که ایوان نجف بر مشکلات شیعه حلّال است
هم اکنون مستم و این شعر تا روز جزا مست است
ملاک سنجش افراد، قطعا سنجش حال است
به پایان آمد این ابیات، اما خوب میدانم
هنوز این شعر در وصف محمد میوهی کال است
مهدی رحیمی
چشمان منتظر...
به نام خدا
بوی خاک نم خورده و عطر گل های یاس باهم در آمیخته بود. چند ماهیِ قرمز در حوض آب این سو و آن سو میکردند حوضی که دور تا دورش پر بود از گلدان های رنگارنگ. عزیزخانم شیر آب را بست و شروع کرد به جارو کردن حیاط. کارش که تمام شد به سمت آشپزخانه رفت و مشغول پخت فسنجان شد. عزیزخانم میگفت سیدمصطفی عاشق فسنجان است حتی اگر هر وعده فسنجان جلویش بگذارم با اشتها میخورد.
دو تا فنجان برداشت و به دستم داد تا چای بریزم قندان را هم خودش آورد و کنارم نشست. مدتی خیره به گل های قالی شد آرام پرسیدم عزیز خانم چرا ناراحتید؟
گفت نمیدانم از دستش ناراحت باشم یا عصبانی. دیشب بازهم به خوابم آمد قربان صدقه ام میرفت و آخر سر با خنده میگفت “عزیزخانم من،من برنمیگردم جای من خوب است نگرانم نباش.”
اشک هایش را با گوشه روسری اش پاک کرد و گفت من 35سال منتظرم منتظر دیدن و بوییدن سیدمصطفی یم. از این همه چشم به راهی من خجالت نمیکشد و بمن میگوید نمی آیم.
من میدانم که دوباره در آغوش میگیرمش میبویمش و نوازشش میکنم مثل همان روزهای کودکی اش.هرچقدر هم که بزرگ شده باشد هنوز همان بچه شر و دوست داشتنی خودم است.
عزیزخانم کمی بی تابی کرد اما خیلی زود دوباره همان عزیزخانم شاد و سرحال چندساعت پیش شد. لباس هایش را مرتب کرد ورو به من گفت دختر جان امروز من مهمان عزیزی دارم سید مصطفی امروز می آید کلی کار دارم اگر اشکال ندارد فردا بیا که سید مصطفی مرا هم ببینی. من هرچقدر از او بگویم تا خودش را نبینی نمیفهمی کیست.
نمیدانستم بمانم یا بروم حال و روز این پیر زن جگرم را میسوزاند.بلند شدم کاغذ و خودکارم را برداشتم و برای فردا وعده گرفتم و از آنجا رفتم.
طبق قرار قبلی صبح زود بعد از انجام کارهای شخصی ام آماده شدم تا به خانه عزیزخانم بروم.ترافیک باعث شد دیرتر به آنجا برسم.وقتی وارد کوچه عزیزخانم شدم دیدم جمعیت زیادی اطراف خانه شان جمع شده اند. یاد حرف های دیروز عزیزخانم افتادم که میگفت"امروز سید مصطفی می آید” تعجب کردم و با فکر آمدن سید مصطفیِ عزیزخانم به سمت خانه حرکت کردم.اما هرچقدر نزدیکتر میشدم صداها واضح تر میشد.. صدای گریه و شیون خانم هایی که اسم عزیزخانم را صدا میزدند.
وقتی وارد خانه شدم تازه فهمیدم جریان از چه قراراست. بهت زده به گلدانهای کنار حوض مینگریستم.
دیروز چند ساعتی بعد از رفتن من سیدمصطفی آمده بود… آمده بود تا مادر دلتنگش راهم باخودش ببرد مادری که نمیخواست داغ ازدست دادن تنها فرزندش را باور کند…
روز ها و لحظه های ما هرکدام به کار ها و اتفاقات گوناگون سپری میشود اما تمام لحظه های مادران شهدای گمنام یا مفقودالاثرها با دلتنگی سختی سپری میشود.
سلام برتمام مادران شهدا،مفقودالاثرها و تمام خانواده های چشم به راه.
السلام علی الحسین
زن قربانی نگاه فمنیسم
بسمه تعالی
چندیست رسانه ها، فضای مجازی، فضای عمومی جامعه و… در مسیری گام برداشته اند که انتهای آن جز قربانی شدن زنان و فرو ریختن دیوارها و بنیان خانواده نیست.
شبکه های غربی از هر کانالی وارد می شوند تا به اسم فمنیست و زن سالاری زن ایرانی را به سمت و سوی هویتی ببرند که منافعشان در آن تامین می شود. دعوت همه جانبه غربی ها به سوی جریان آزادی های بی حد و مرز از جمله رهایی از مقوله ای به نام حجاب و… در حالی است که بر اساس آمارهای منتشر شده در گزارش شبکه ملی مبارزه با تعارض جنسی، در آمریکا که مهدتمدن و آزادی هاست، 321500 نفر در سال از سن 12 به بالا بطور متوسط در معرض تعارض قرارگرفته اند. البته این آزار و اذیت ها تنها به آمریکا محدود نمی شود و در سایر کشورهای اتحادیه اروپا نیز رواج دارد بطوری که در بسیاری از شرکت های اروپایی، مدیران، ارتباط با زنان کارمند مجموعه شان را جزئی از کسب و کار خود می دانند و در صورت اعتراض و یا اعلام گزارش موجبات تنبیه یا اخراجشان فراهم می شود.
حال بنظر شما زنان برهنه غربی در سلامت و امنیت زندگی می کنند و چشم و دل سیری غربی ها که شعار در جهت فمنیستی بودن سر می دهند واقعیت دارد؟ اگر بپذیریم که چنین است با آمارهای منابع خودیشان چه کنیم؟! و اگر نپذیریم، دلیل ترویج این نوع از آزادی و فریاد علیه حجاب زنان به ویژه زنان ایرانی چیست؟
هجمه تفکرات لیبرالی بعد وسیع تری را در برگرفته و رسانه ملی را نیز مورد اصابت قرار داده است. البته مسئله این است، رسانه ملی یا رسانه میلی؟ این جا جمهوری اسلامی است یا کشوری در غرب؟ فرهنگ اسلامی ایرانی نمایش داده می شود یا فرهنگ غرب؟
دست کم 10 سال از روند مدرنیزاسیون رسانه ملی می گذرد و تغییرات گام به گام آن را در جهت دو هدف اصلی، یک ترویج سبک زندگی مدرن جهانی با هویت غربی و دوم سوق دادن افکار عمومی به سمت دغدغه های فرعی اعم از عدم مطالبه گری از مسئولین،عدم توجه به اتفاقات مهم کشور و… شاهدیم.
از تبلیغات رنگارنگ که زنان حکم ابزارهای جذاب کننده آن را دارند تا فیلم ها و سریال هایی که اشرافیت، روابط پنهان و پیدای نامشروع، خیانت و… ده ها موارد خلاف شرع و اخلاق را منعکس می کند؛ همه این موارد در وهله اول زن را که مرکز کانون خانواده است مورد هدف گرفته و به این صورت شاکله بنیان خانواده را متزلزل می کند.
این نکته را هم ذکر کنیم که در این مطلب به هیچ عنوان به این نمی پردازیم که چرا نهاد های مسئول در حوزه رسانه ملی سکوت پیشه کرده اند و از طرف دیگر چرا نهاد های نظارتی و قضایی پیگیر این امر نمی شوند. این جا اصلا نمی گوییم که چرا به هشدار های رهبر معظم انقلاب توجهی نمی شود و چرا مردم در این خصوص مطالبه گری نمی کنند و…
در این مطلب تنها به معدود مصادیقی از عملکرد فمنیستی و غرب زدگی در جهت نابودی عنصری به نام زن پرداختیم.
زن آن چیزی نیست که دنیای امروز آن را در راستای خواسته هایش طلب می کند، زن همان ریحانه ایست که نزد پروردگارش با مرد تفاوتی ندارد و در جاده تکامل آن که حرکت می کند انسان است و برخلاف تمدن و نگاه غرب جنسیت معنا ندارد. بنابراین در شخصیت و ظرف وجودی انسان زن و مرد بودن تفاوتی ندارد و آنچه باعث مغالطه عده ای می شود امتیازات و ویژگی هاییست که آن هم بر اساس اقتضای طبیعت زن و مرد به آن ها داده شده است.در برخی موارد به زن امتیاراتی داده شده که مرد فاقد آن است و به عکس. اگر زنان جایگاه خود را ادراک کنند و بدانند که خداوند چه ویژگی ها و امتیازات به خصوصی را در وجودشان نهاده، بی شک به زن بودن خود افتخار می کنند و از نگاه های جنس گرا و فمنیستی غرب دوری می جویند.